ازاینرو، در بخش اول از این مباحث، ابتدائاً «سبک زندگی غربی» به عنوان پدیدهای برخاسته از تمدن مدرن تحلیل میشود و با اشاره به مجموعهای از آمار عینی و تجارب میدانی، شکست مدرنیته در رفع نیازهای اولیه انسانی در مقیاس جهانی روشن میگردد و اثبات میشود «تئوری تولید ثروت»، «تئوری تولید قدرت» و «تئوری تولید اطلاع» به عنوان ابعاد سه گانهی «سبک زندگی غربی»، شکلی جدید و مدرن از آیین دنیاپرستی را بر بشریت تحمیل میکند. در بخش دوم، مبانی عقلی و دینیِ طراحی سه تئوری الهی در تولید ثروت، قدرت، اطلاع تبیین میگردد و در بخش سوم، با تکیه به مبانی پیشگفته، ابتدائاً نمایی کلی از سه تئوری «تولید ثروت، قدرت و اطلاعِ سبک زندگی اسلامی» در «وضع مطلوب» ارائه میشود تا نقطه آرمانی که نظام اسلامی در طول صد سال آینده باید به سمت آن حرکت کند و از طریق آن، تحقق تمدن اسلامی را رقم بزند، روشن گردد. اما ناگفته پیداست که تحقق وضع مطلوب و دستیابی به تمدن نوین اسلامی پیش از هر چیز وابسته به طراحی نقشهای دقیق، همهجانبه و قاعدهمند برای خروج از وضع موجود و شکستن ساختارهای سبک زندگی غربی است. از اینرو بخش بزرگی از بخش سوم، به طراحی تئوری تولید قدرت، ثروت و اطلاع در «دوران گذار» میپردازد.
قابل ذکر است این سلسله مباحث پس از دعوت مدیریت محترم مصلای قدس شهر مقدس قم از عالم مجاهد و اندیشمند انقلاب فرهنگی مرحوم استاد حجةالاسلاموالمسلمین حاج شیخ مسعود صدوق در ایام عزاداری سید و سالار شهیدان (پاییز 1395)، مطرح شده است. آن استاد معزز در آخرین روزهای حیات پربرکت خود تصریح کرد که در این سلسله بحث، «مانیفست اداره نظام اسلامی» را بیان کرده تا بر این اساس، ابهامهای علمیِ مدیران انقلابی برای تغییر جهتِ حاکم بر ساختارهای غربی از بین برود و از طریق هماهنگشدن ساختارها با جهتگیریهای الهیِ حضرت امام و مقام معظم رهبری، ضربههای جدیدی که انقلاب اسلامی در روند توسعه و تکامل خود باید بر پیکرهی بتپرستی مدرن وارد نماید، روشن شود.
***
1. جلال و جمال شهرهای مدرن، علت مهاجرت مردم از روستاها به سمت شهرها، کلانشهرها و پایتخت
سرفصل دیگری که در سبک زندگی غربی باید مورد بررسی قرار گیرد، شهرنشینی و تعریف شهر است. زیرا یکی از بزرگترین افتخارات تمدن موجود، شهرنشینی و خدمات زیادی است که در بالاترین سطح به ساکنان شهرها ارائه میشود. در واقع امروزه جلال و جبروت شهرهای مدرن باعث شده عموم مردم بهسوی آنها جذب شوند و از روستاها به شهرها و از شهرها به کلانشهرها و از کلانشهرها به پایتختها مهاجرتهای گستردهای انجام گیرد و باز هم متوقف نشود بلکه این روند تا مهاجرت به پایتختهای هفت کشور صنعتی که صاحبان این سبک زندگی هستند، تداوم پیدا کند. یعنی شهر و شهرنشینی مدرن به معبدهای نوینی تبدیل شدهاند که مترفین عالَم[1]، از بشریت دعوت میکنند تا در این معابد، نسبت به زندگی مرفه و مدرن منقطع شوند و در برابر آن به سجده بیفتند. برای تبیین این مهم، باید روشن شود که تمرکز جمعیت در شهرهای مدرن چگونه شکل میگیرد و چه تبعاتی در پی میآورد؟ و آیا نظام جمهوری اسلامی ایران که براساس حاکمیت اسلام تأسیس شده، میتواند این مسیر را برای اداره کشور بکارگیرد؟ زیرا هدف از نقد سبک زندگی غربی در این سلسله مباحث، بررسی این موضوع از منظر حاکمیت و تعیین تکلیف نظام اسلامی در این مقوله و نفی روشهای موجود و تلاش برای دستیابی به نسخه دینی و الهی در اداره کشور است؛ همانگونه که کلمه توحید «لا اله الا الله» ابتدا با نفی تمامی معبودها آغاز شده و از این طریق است که به اعلام عبودیت در برابر «الله» منتهی میشود.
البته در مباحث قبلی اشاره شد که محیط زیست و زندگی در شهرها کاملاً آلوده است و بهدلیل سبک زندگی غربی، بهداشت آب و خاک و هوا در وضعیت اسفناکی به سر میبرد. اما گذشته از این مطلب و برای آنکه این سرفصل بهطور کامل تبیین گردد، ابتدائاً باید به تعریف و تاریخچه شهر و شهرنشینی در فرهنگ مادی پرداخته شود.
2. تعریف شهر به تمرکز جمعیت براساس جغرافیای طبیعی، در تمدنهای قبل از رنسانس
پیش از رنسانس، زندگی عموم مردم در کنار رودخانهها و در سرزمینهای حاصلخیز شکل میگرفته تا بتوانند نیازهای مادی خود را از این طریق فراهم کنند اما شهرها به تبع محل استقرار شاهان و سلاطین پدید میآمد. زیرا شاه در منزلتی قرار داشته که دیگران بر محور او جمع شوند و برای تأمین نیازمندیهای سلطان و خاندان او و سپس رفع حوایج سایر طبقات برتر از قبیل فرماندهان نظامی، درباریان، دبیران، مؤبدان، کاهنان و... تلاش کنند. در واقع فراهمآوردن زندگی مرفه برای شاه و خاندان و اطرافیان او، علت تمرکز جمعیت در یک منطقه خاص میشده و پس از آن، مقوله امنیت و نظم و انتظام نیز مطرح میشده که ساخت قلعه و دیوارهای بلند و تعبیه دروازه ورود و خروج را در پی میآورده و زمینه پیدایش شهر و شهرنشینی را فراهم میکرده است. پس از شکلگیری پایتختها، همین رویه در مورد چند نقطه دیگر از سرزمینهای تحت تصرف سلاطین واقع میشده و مناطقی که میتوانستند قدرت پادشاه را در پیرامون خود بسط دهند و موجب تبعیت رعایا از دربار شوند، در جایگاه مرکز ایالتها قرار میگرفتهاند. به تبع این روند بوده که نمایندگان قدرت حاکم، برای رتق و فتق امور کشاورزی و دامداری مشخص میشدهاند و با پدید آمدن منصبی به نام «خان»، روستاها و روستانشینی بر محور «خوانین» شکل میگرفتهاند. در نتیجه، سرزمینهای یک کشور بهمثابه اموال سلطان تلقی میشد و تمامی مردم، رعیت و برده شاه به حساب میآمدند.
1/2. شهر؛ تامینکننده نیازها و سفارشات و تمنیات سلاطین و دستگاه حاکمه
از سوی دیگر، سلاطین در ابتدا برای دستیابی به اهداف مورد نظر و انتقال اوامر و نواهی خود به زیردستان، از کلام و سخن استفاده میکردند و و ابزار ارتباط بین حاکمان و رعایا تا مدتهای زیادی منحصر در مشافهه و گفتار بود. در نتیجه، مساحت شهرها و محدوده سلطنت پادشاهان، گستردگی زیادی نداشت. اما اختراع خط و رواج کتابت باعث شد تا ارتباط سلاطین با زیردستان و انتقال مقاصد و اوامر آنها به دوردست کاملاً تسهیل شود که در پی آن، کشورگشاییها و گستره حکومتها به شدت توسعه یافت. بهدلیل بالارفتن ارتباطات و بسط نفوذ حاکمیتها و افزایش نیازمندیهای دربار، تمرکز جمعیت در شهر محل استقرار سلطان (پایتخت) و سایر شهرهای مهم نیز افزایش پیدا کرد.
به تبع افزایش نیازهای پادشاهان، ساکنین شهرها نیز مجبور بودند به تدریج از فرهنگ شخصی و خانوادگی خود فاصله بگیرند و با اولویتدادن به خواستههای شاه و خاندان او، شدت بیشتری در خدمتگزاری به دربار نشان دهند و خود و خانواده و فرزندان و اموالشان را فدای سلطان کنند. لذا در دوران پیش از رنسانس نیز اخلاق شهرنشینان بر محور تمنیات سلاطین شکل میگرفت و لذا نمیتوان بنیان خانوادههای شهری در آن عصر را مستحکم ارزیابی کرد. در واقع فدا کردن تمامی وجوه انسانها به پای منافع ائمه کفر و نفاق دارای سابقهای چندهزار ساله و امری نهادینهشده در دستگاه طغیان است و این امر باعث شده تا همواره حیاتی طولانی برای دولتهای کافر و منافق شکل بگیرد. اما از آنجا که مؤمنین در عرصه فداکاری برای ائمه نور و اولیای الهی به بلوغ نرسیدهاند و از جبهه مقابل عقب ماندهاند، حکومتهای حق در تاریخ همواره عمرهای کوتاه و تعدادی محدود داشتهاند. البته انتقال اسلام ناب از قوم عرب به قوم فارس ــ که تحلیل تاریخی آن در کتاب گفتمان انقلاب اسلامی ذکر شده است[2] ــ و فداکاری ملت ایران در راه آرمانهای اهلبیت عصمت و طهارت، باعث شد تا نهضت اسلامی حضرت امام به پیروزی برسد و نظام جمهوری اسلامی نیز تا امروز به همین دلیل حفظ شده و تداوم یافته است.
3. تعریف شهر در سبک زندگی غربی براساس سه مقوله: 1ـکارخانه 2ـ اقتصاد مدرن 3ـ تمرکز جمعیت ناشی از تمرکز ثروت
این شیوه از شهرنشینی و روستانشینی و این روال تعریف از شهر و روستا پس از رنسانس و در سبک زندگی غربی، متحول شد زیرا با آغاز رنسانس، فرهنگ سلطنت و حکومتهای استبدادی از بین رفت و بعد از درگیریها و خونریزیهای فراوان و گذشت سالیان دراز، مدیریت جوامع بر پایه دموکراسی و مشارکت عمومی شکل گرفت. پس از انقلاب صنعتی بود که شهر و شهرنشینی و زندگی شهری در شکلی جدید پدید آمد که محوریت این وضعیت نوین را باید در نقش کارخانهها در زندگی مردم جستجو کرد و سپس توسعه آن را براساس نقش بانکها در زندگی مردم تحلیل نمود. بهعبارت دیگر، برای شناخت دقیق از شهر و شهرنشینی در دوران مدرن باید به تحلیل پدیدهای مدرن به نام «کارخانه» و الزامات آن پرداخت.
1/3. تحلیل محیط درونی کارخانه براساس تقسیم کار سازمانی و ایجاد نظم در تولید و توزیع و مصرف با استفاده از تخصصهای مختلف
بُعد درونی کارخانه، مبتنی بر «تقسیم کار سازمانی» است و کارهای مختلف در کارخانه به هم پیوند خورده و هماهنگی بین کارها است که باعث میشود حیات و دوام کارخانه تضمین گردد و اگر این هماهنگی و اخلاق متناسب با آن رعایت نشود، محصول مورد نظر تولید نخواهد شد. لذا باید نظم دقیقی بر همه بخشها و اجزاء کارخانه حاکم باشد تا این واحد بتواند با ظرفیت کامل به فعالیت و تولید بپردازد: نیروی انسانی به زمان و مکان و کیفیتهای کاری خاصی متعهد باشد؛ مواد اولیه در انبار ذخیره شده و به سرعت و در زمان لازم در دسترس نیروی انسانی قرار گیرد؛ سوخت لازم از قبیل برق و گاز مهیا باشد و... . پس نظم و هماهنگی بین ابعاد و فعالیتهای مختلف در کارخانه، فرآیند «تولید» را به وجود میآورد.
پس از تولید کالا بهعنوان محصول کارخانه، باید به چگونگی فروش کالا دقت شود و لذا علاوه بر نظم در تولید، «نظم در توزیع» نیز ضرورت پیدا میکند. یعنی اگر کالاها به موقع فروخته نشوند یا بازاریایی مناسبی برای فروش آنها انجام نگیرد یا در زمان لازم به فروشگاهها تحویل داده نشوند یا قیمتگذاری مناسبی صورت نپذیرد، سرمایهای برای ادامه تولید کارخانه فراهم نخواهد شد. علاوه بر توزیع مناسب، «نظم در مصرف» نیز امری حیاتی است؛ یعنی سرعت مصرف باید با سرعت تولید و توزیع هماهنگ باشد و این روند مورد کنترل قرار بگیرد که این مهم توسط تبلیغات و ایجاد انگیزه برای مصرف و فراهمکردن شرایط برای خرید مردم از طریق پرداخت وام و تسهیلات و تقسیط و... انجام میگیرد. لذا تمایلات عمومی در موضوع مصرف، بهصورت علمی مدیریت شده و در این زمینه علوم و رشتههای اقتصادی بکار گرفته میشود؛ همانگونه که در بخش تولید و توزیع نیز براساس معیارهای علمی عمل میشد. در نتیجه، «تولید، توزیع و مصرف» با تکیه بر دانشهایی پیچیده مورد هدایت و کنترل و مدیریت قرار میگیرد.
2/3. ضرورت هماهنگی عوامل درونی کارخانه با محیط بیرونی مانند زنجیره کارخانههای داخلی و خارجی، تأمین اعتبارات و سرمایهگذاری، صادرات و واردات
اما باید توجه داشت که این روند مخصوص به یک کارخانه نیست بلکه ما در عینیت با زنجیرهای از کارخانهها مواجهیم که هماهنگکردن آنها در یک نهاد متمرکز همانند وزارت صنایع و معادن صورت میپذیرد. البته کار به هماهنگی زنجیرهای از کارخانه یک کشور منتهی نمیشود بلکه کالاهای تولید شده توسط کارخانههای خارجی به داخل کشور وارد میشوند و کالاهای داخلی به خارج از کشور صادر میگردند. لذا عملکرد مجموعه کارخانهها باید با محیط بیرونی یعنی با «صادرات و واردات» هماهنگ شود. علاوه بر این، سرمایه ثروتمندان برای سرمایهگذاری در جهت ایجاد کارخانههای متعدد کفایت نمیکند و به همین دلیل، بحث اعتبارات داخلی (سپردههای مردم در بانکها) و سرمایهگذاری خارجی و سازماندهی آن مطرح میشود؛ زیرا اگر پول و سرمایه و اعتبارات کافی در زمان لازم به کارخانجات نرسد، امکان فعالیت از آنها سلب خواهد شد. از اینرو، هم ملاحظه محیط بیرونی تولید یعنی صادرات و واردات ضرورت مییابد و هم سازماندهی اعتبارات داخلی و خارجی به امری حیاتی تبدیل میشود. همچنانکه لازم است به تأسیس نمایندگی برای کارخانهها مبادرت شود تا از طریق ایجاد «انحصارات» مختلف برای کالا، امکان کنترل قیمت فراهم شود و محصولِ تولیدشده به هر قیمتی در بازار به فروش نرسد و باعث ضرر کارخانه و توقف تولید نشود.
3/3. ضرورت هماهنگی رشد تولید ناخالص ملی (محیط بیرونی کارخانه) با رشد تولید ناخالص ملی دیگر کشورها
حتی زمانی که مجموعه عواملی از قبیل تولید، توزیع، مصرف، صنعت، بازرگانی، اعتبارات، صادرات، واردات و... منظم شده و با یکدیگر هماهنگ گردد و تولید ناخالص ملی کشور در توازن با تولید ناخالص کشورهای منطقه و جهان قرار گیرد، باز هم نمیتوان تصور کرد که این روند پایان یافته است. زیرا دستگاه سیاسی و دستگاه فرهنگی نیز باید با این روند هماهنگ شود و این بخشها نباید در مسیری دیگر حرکت کنند. بهعنوان نمونه پرورش نیروی انسانی باید به نحوی باشد که نیاز کارخانهها را تأمین کند و لذا مدارس و دانشگاهها و دستگاههای تحقیقاتی و پژوهشی نمیتوانند بُریده و منفک از بخش تولید و صنعت باشند. همچنانکه دستگاه سیاسی، احزاب، رسانهها، دیپلماسی و روابط خارجی نیز باید در مسیری متناسب با روند اقتصادی حرکت کنند و لذا هزینههای این نهادها توسط شرکتهای بزرگ و قطبهای توسعه تأمین میشوند و از این طریق تحت تسلط سرمایهداران در میآیند. اساساً معنای «برنامه توسعهی پایدار و همهجانبه» آن است که عرصه سیاسی و فرهنگی در کشورها با بخش اقتصادی آنها هماهنگ شود و همه ابعاد سیاسی و فرهنگی و اقتصادی، رابطه قاعدهمندی در سطوح خُرد (نظم عمومی بخشها)، کلان (تعادلها و توازنها) و توسعه با یکدیگر برقرار کنند. این روند پیچیده است که زیرساخت و زیربنای شهر و شهرنشینی را در سبک زندگی غربی رقم زده است.
4/3. ضرورت هماهنگی بخش سیاسی و بخش فرهنگی نظامات با بخش اقتصاد؛ بهعنوان متغیر اصلی در سبک زندگی غربی
حال باید دید پس از نابودی فرهنگ سلطنت و سرنگونی تاج و تخت پادشاهان، فرماندهی و فرمانبَری پیچیده و همهجانبهای که در شهرهای مدرن جریان پیدا میکند، بر محور ریاست چه کسانی انجام میشود؟ و هماکنون چه قشری بر اریکهی قدرت تکیه زده و تأمین نیازمندیهای چه گروهی، علت تجمع شهروندان و تمرکز جمعیت در پایتختها و کلانشهرها شده است؟ حقیقت آن است که ثروتمندان جای سلاطین و پادشاهان را گرفتهاند و قشر سرمایهدار هستند که بر پایتختها و کلانشهرها حکم میرانند و این تئوری تولید ثروت است که علت تمرکز جمعیت و پدید آمدن شهرهای مدرن شده است. در واقع شهری که فاقد سرمایه و ثروت باشد، نمیتواند از خدمات پرهزینهای مانند فرودگاه، ریل و ایستگاه راهآهن، ترمینالهای حملونقل بین شهری، خیابانها و اتوبانهای مناسب، مدارس و دانشگاههای با کیفیت، شبکه برق و گاز و آب و فاضلاب، سیستمهای ارتباطاتی و مخابراتی، مراکز تفریحی مدرن، دسترسی شبانهروزی به سوخت، دارو، بیمارستان و... برخوردار شود و روشن است که در صورت عدم بهرهمندی از این امکانات و خدمات، حتی عرف عمومی نیز برای چنین منطقهای، کلمه «شهر» را بکار نخواهد بُرد. به تعبیر دیگر، گرچه در شهرهای مدرن به ارائه خدمات در تمامی ابعاد زندگی اجتماعی بهصورت کاملاً منظم و شبانهروزی مبادرت میشود اما برای تعریف شهر نباید در این مظاهر روبنایی متوقف شد؛ بلکه باید دانست که تأمین این امکانات، هزینههای بسیار سنگینی دارد و ارائه این خدمات، کاملا به تأمین منافع قشر سرمایهدار و بخش خصوصی وابسته است. البته بر اثر عوارض ناشی از زندگی شهری (مانند آلودگی هوا، آب، خاک و...) که به برخی آمارهای مربوط به آن اشاره شد، عموم مردم دچار مشکلات، ناهنجاریها و بیماریهای مختلف روحی و جسمی میشوند که تبیین این مطلب در مباحث بعدی خواهد آمد. اما طبقه ثروتمند در این میان، با تکیه به توانمندیهایی که به دست آوردهاند، شرایط مطلوب زندگی را برای خود فراهم میکنند که در آینده به این مطلب پرداخته خواهد شد.
[1]. «مترفین» واژهای متخذ از فرهنگ قرآنی است که در مواضع مختلفی از کتاب الهی بر آن تصریح شده است؛ برای نمونه: «وَ کذَلِک مَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِک فِی قَرْیةٍ مِّن نَّذِیرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءنَا عَلَی أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلَی آثَارِهِم مُّقْتَدُونَ» سوره زخرف؛ آیه 23.
[2]. رجوع به کتاب گفتمان انقلاب اسلامی، فصل اول، گفتار اول، مبحث هشتم.
---------------------------------------------------------
مطالب مرتبط: